شاعري که جنگ را عاشقانه مي‌سُراید
نوشته شده توسط : سرباز كوچك ولايت

 
"رضا كاظمي شاعر است" و شايد اين جمله، خلاصه‌ي همه‌ي آن‌چيزهايي باشد كه مي‌شود در مورد او و مخلوقاتش كه همان شعرهايش هستند گفت! چند سال قبل كه در مقابل كتاب فروشي نشر شاهد ايستاده بودم و كتاب‌هاي شعر را برانداز مي‌كردم، عنوان كتاب‌هايي كه در باب شعر دفاع مقدس بودند و به ظاهر هيچ ارتباطي با آن نداشتند، مشتاق و خريدارم كرد... "مي‌رويم گل انار بچينيم، نمي‌آيي!؟" و "پابرهنه تا ماه" را آن‌روز خريدم و با شعرهايي آشنا شدم كه با هر بار خواندن‌شان يقين كردم كه شاعرش بايد عجيب شاعر باشد!
به ندرت در شعرهاي رضا كاظمي مي‌توان از گلوله و توپ و تانك ردي پيدا كرد اما تا دل تنگ روزهاي پرخيال آن هشت سال مقدس بخواهد، اين شعرها مي‌توانند دست همان دل تنگت را بگيرند و تو را هم‌راه لحظه‌هاي آسماني مرداني بكنند كه از جنس "ماه"‌اند و بوي "بابونه" مي‌دهند!
گر چه قصد ما بر اين مجال نقد و يا گفتن از شعرهاي او نيست كه يقيناً بهترين نقد در مورد كتاب‌ها و آثار او، دعوت به خواندن كتاب‌هايش است.
... و اما وقتي با او تماس مي‌گيريم و مي‌خواهيم كه با ما هم‌صحبت شود با گرمي مي‌پذيرد و البته كه گفت‌و گوي‌مان با انتقادهاي او از نحوه‌ي عمل‌كرد مسئولين حوزه‌ي نشر ادبيات دفاع مقدس هم‌راه مي‌شود و به‌تبع مي‌رسيم به آسيب‌شناسي در اين حوزه‌ي كمي تا قسمتي مهجور مانده!
 
ليلا سادات باقري
 
***
 
ادبيات جنگ يعني چه؟
 ادبيات جنگ يك ژانر ادبي است. يكي از گونه‌ها و يا موقعيت‌هاي ادبي، موقعيت جنگي است؛ كه در واقع مي‌شود همان ادبيات جنگ.
 
ادبيات جنگ با ادبيات دفاع مقدس متفاوت است؟
بله! من ادبيات دفاع مقدس را با ادبيات جنگ جدا مي‌‌دانم، نه اين‌كه جدا؛ بلكه كاملاً منفك مي‌دانم. چرا كه معتقدم ادبيات دفاع مقدس در واقع ادبيات بومي ما محسوب مي‌شود. چرا؟ چون ما يك‌سري المان‌ها و شاخص‌هايي را داريم كه مختص به موقعيت و فرهنگ و دين و كشور خود ماست و در سطح جهان ترجمه‌پذير نيست؛ که مشخصاً مربوط به خود ما و جنگ ماست. يعني ادبيات دفاع مقدس در فضاي خيلي ملموس‌تر و راحت‌تر با مردم ماست. حالا وقتي اين ادبيات را مي‌بریم در دل ادبيات جنگ و يا ادبيات جهاني تا همه‌ي مردم جهان بتوانند با آن ارتباط برقرار كنند، همين ادبيات با همین المان‌ها و شاخصه‌هايش ترجمه‌پذير مي‌شود به طوري‌كه براي همه‌ي مردم جهان قابل درك باشد.
 
اين المان‌ها و يا شاخص‌هاي ترجمه‌ناپذير كه مربوط به خود ادبيات دفاع مقدس ماست و قابل درك براي ادبيات جهان و يا مردم ديگر نيست، چه چيزهايي هستند؟
ببينيد اگر شما شعرهاي دفاع مقدس ما را مرور بكنيد، مي‌بينيد يك‌سري تركيبات و واژه‌ها و كلماتي هستند كه مختص به خود ما، فرهنگ ما و جنگ ما هستند كه اگر بخواهيد اين‌ها را ترجمه بكنيد - حالا چه به زبان انگليسي و يا به زبان‌هاي ديگر – می بینید اين كلمات در اين زبان‌ها قابل فهم و درك نيستند و مردمی که به اين‌ زبان‌ها تکلم می‌کنند هم طبيعتاً نمي‌توانند با اين‌ها ارتباط برقرار كنند. بگذاريد براي شما مثالي بزنم؛ المان‌ها و سمبل‌هایي مثل چفيه، شقایق، لاله ی سرخ و يا کلمات و تركيب‌هايي از اين دست كه مختص خود ما و فضا و فرهنگ اسلمي - بومی ماست و براي مردم ما نیز كاملاً تعريف شده و قابل درك است. می بینیم که از این ترکیبات و کلمات بومی در شعرهاي دفاع مقدس و يا به طور کل ادبيات دفاع مقدس به وفور استفاده مي‌شود.
 
خب بايد چه كرد تا اين ادبيات دفاع مقدس ما به سطح جهاني برسد و قابل درك و انتقال براي همه‌ي مردم جهان باشد؟
ما بايد قصه‌ي جنگ هشت ساله‌ي خودمان را با اتفاق‌هاي خاصي كه در آن افتاده و فضاهايي كه از نظر ادبي بسيار غني است، در سطح جهان بشناسانيم و منتقل كنيم آن‌هم با يك زبان و ادبيات جهاني. حالا اين انتقال مي‌تواند مفاهيم نهفته در جنگ و دفاع باشد یا عقايد و ایدئولوژی‌مان؛ و همه‌ی این‌ها هم با ادبیاتی قوی و زبانی قابل فهم برای همه‌ی ملل.
 
البته بايد ديد كه اصلاً  ادبيات دفاع مقدس در كشور خودمان چقدر بومي شده است تا به جهاني شدن برسد.
من اين‌طور نگاه نمي‌كنم. من نگاه مي‌كنم به این که باید كه آرام- آرام از همين ابتدا، سمت و سوي زبان و ساختار شعري‌ام را و نوع بيان شعرهام را ببرم به سمتي كه ترجمه‌پذير باشند. يعني مفاهيم بومي را هم سعی می‌کنم طوري بيان و تصویر كنم كه قابل درك براي مردمی با زبان و فرهنگ‌های ديگر هم باشد. ما كه داريم در اين فضا كار مي‌كنيم، حالا مي‌خواهيم، و باید مخاطب بيش‌تري هم داشته باشيم. ما يك مخاطب داخلي – بومی – هم‌زبان داريم، و البته بعد؛ يك مخاطب جهاني. يعني باید شعرها و داستان‌هاي‌مان در فضاي دفاع مقدس را با اتفاقاتي كه مخصوص به جنگ خودماست؛ طوري بيان كنيم كه براي مردم نقاط ديگر جهان هم محسوس و ملموس، و قابل درك و فهم باشد. 
 
آخر يك‌سري از همين المان‌ها و شاخص‌هاي بومي ما در واقع به مثابه‌ي ارزش‌هاي جدا نشدني از دفاع مقدس هستند؛ با اين حساب، چطور مي‌شود اين‌ها را ترجمه‌پذير كرد و در عين حال ارزش‌ها و مقدسات جنگ‌مان را هم در سطح جهاني منتقل كرد؟
 خب مي‌شود اين‌ها را جايگزين كرد. مثلاً به جاي كلمه‌اي كه فقط براي ما قابل درك و فهم است مي‌توانيم از كلمه‌اي استفاده كنيم كه در عين حال، هم براي خودمان و هم براي مردم ديگر قابل درك باشد. به طور مثال من از كلمه‌ي چفيه زیاد استفاده نمي‌كنم و به جايش مي‌نویسم؛ دستار سپيد. اين كلمه، هم قابل ترجمه است و هم براي من و شما محسوس و قابل درك. ضمن اين‌كه به اين ترتيب از تكرار و كليشه شدن برخي از واژه‌هاي تكراري هم جلوگيري مي‌كنيم. البته این فقط یک مثال بود.
 
ممكن است خيلي‌‌ها اين تكراري و كليشه خواندن شما را نسبت به واژه‌ها و يا حتا ارزش‌هاي بومي ما به حساب بدعت‌گذاري و يا روشن‌فكري شاعرانه‌ي شما بگذارند، اين‌را چطور تعبير مي‌كنيد؟
ببنيد در مورد شعر دو مطلب داريم؛ شعر در خدمت يك موضوعی است يا آن موضوع و مطلب در خدمت شعر است. ما يك جايي در مورد خود ادبيات يا نفس شعر صحبت مي‌كنيم. اما يك وقتي از شعر و يا به طور کل ادبيات به عنوان يك وسيله ياد مي‌كنيم. حالا بايد ديد ما از اين‌ها چه مي‌خواهيم؛ آيا ما مي‌خواهيم ادبيات فقط يك ابزار باشد يا خود و نفس ادبيات هم براي‌مان مهم است. من خودم به اين قائلم كه ادبيات يك شخصيت قائم به ذات دارد، كه باقي ارزش‌ها را مي‌شود داخلش ريخت. مي‌شود داخلش متريال‌هاي مذهبي و يا جنگي و يا عاشقانه ریخت. مثل یک قالب می‌ماند. ما ارزش‌ها و مفاهیم بومی‌مان را تماماً مي‌ريزيم داخل اين قالب؛ در حين اين‌كه ادبيات‌مان را هم به معنای واقعی خودش داريم. در واقع با زبان و بيان قوي‌تري، اين مفاهيم را درون قالب ادبيات مي‌ريزيم؛ و منكر و يا قائل به حذف ارزش‌هامان هم نيستيم؛ كه در غير اين‌صورت ايراني بودن و مسلمان بودن‌ خودمان را زير سوال برده ایم.
 
ولي اين در حالي‌ست كه شعر جنگ در كشور ما به نوعي دچار ركود شده است، شما فكر مي‌كنيد با همه‌ي اين تعابير و تفاسير موجود براي جهاني شدن ادبيات دفاع مقدس ، چرا امروز ما به اين جايگاه در شعر رسيده‌ايم؟
 همين تكراري كه در موردش گفتيم باعث مي‌شود كه شعر، آن پويايي خودش را نداشته باشد. شما اگر در يك دوره از يك‌سري واژه‌هاي خاص در زبان استفاده كنيد، مي‌بينيد كه آن زبان و اشعار از حالت پويايي در مي‌آيند و شما و زبان شعری‌تان به حالت ركود و رخوت مي‌رسید. حالا كه بحث به رکود شعر جنگ کشیده شد بايد بگويم؛ من‌هم به اين سکون و رخوت شعر جنگ معتقدم و برای آن؛ چند دليل هم قائلم. اگر بخواهيم به عنوان انتقاد به اين مقوله نگاه بكنيم؛ باید بگویم که ادبيات دفاع مقدس ما تقريباً در يك دورها و حلقه‌هاي باطل افتاده است. یک نوع دور و تسلسل! يا اين‌كه؛ هر كسي دارد به ديگري تأسي مي‌كند و افق ديدش را به سمت ديگري، تعالي نمي‌دهد. چه‌قدر دریچه و روزنه‌ی نادیده هست که نیاز به کشف و شهود ادبی دارد! و چه قدر افق‌های ننگریسته هست!
 
منشأ اين ركود در كجاست؟
 اين يك بحث آسيب‌شناسي است كه مي‌شود خيلي بازش كرد و به آن پرداخت. مثلاً مي‌گوييم از كجا به ركود رسيده‌ايم و کمی آن طرف تر مي‌رسيم به بحث كنگره‌ها و كتب ادبیات دفاع مقدس و مي‌بينيم كه سطح‌ کیفی كتاب‌ها مرتب دارد نازل مي‌شود. دلايلش را اگر بررسي كنيد مي‌بينيد كه كتاب‌های ادبیات دفاع مقدس ما را ارگان‌هاي دولتي چاپ مي‌كنند كه آن‌ها هم ناظرين خودشان را دارند. بنابراين، منشأ اين افت کیفی كتاب‌ها به سياست‌هاي مسئولين دولتي چاپ اين كتاب‌ها می‌رسد. من يك نمونه به صورت مستند براي شما بگويم؛ ما يك جشنواره‌ي ادبيات داستاني دفاع مقدس برگزار مي‌كنيم، بعد داورهاي ما بر اساس يك چهارچوبي كه خودشان به آن قائل‌اند تعدادی از داستان‌هاي ارسالي براي اين جشنواره را انتخاب مي‌كنند؛ و اگر كسي خارج از اين چهارچوب تعريف شده‌ي اين‌ها اثری ارسال کرده بود آن اثر مردود مي‌شود. بعد مي‌بينيم كه شركت‌كنندگان دوره‌هاي بعدي به برگزيدگان دوره‌ي قبل نگاه مي‌كنند و بر اساس همان ميزان و معيار، آثارشان را ارائه مي‌دهند، تا در آن چهارچوب تعيين شده‌ي جشنواره قرار بگيرند؛ بلكه موفق یا برنده بشوند. و درست همين چهارچوب يا مانع، براي نويسنده‌ي شركت‌كننده‌ موجب نزول و افت کیفی آثارش مي‌شود. و در نتيجه باعث راكد و ساکن ماندن بخشی از ادبيات دفاع مقدس مي‌شود.
 
خود شما چه راهكاري را مؤثر مي‌دانيد تا با تأثي از اين راهكار، به ركود و نزول آثار ادبي نرسيده، بلكه به تعالي برسيم؟
 ببينيد، دوستان ما در اين موارد تنها شرط اصلي موفق بودن يك اثر را به داشتن ارزش‌هاي ياد شده در آن نوشته می‌دانند و به بقيه‌ي موارد و شاخص‌هاي ادبي يك نوشته (شعر یا داستان یا...) اهميت چندانی نمي‌دهند. يعني ديده مي‌شود يك اثري براي جشنواره فرستاده مي‌شود كه صرف داشتن مسائل ارزشي در اين اثر - با همه‌ي ضعيف بودنش از نظر ساختار ادبي و غیره - اين اثر پذيرفته مي‌شود ولي در همان جشنواره اثري هم فرستاده مي‌شود كه حالا اين ارزش را به صورت مستقيم بيان نكرده (یعنی خالی از ارزش‌های مورد نظر نیست) ولي از نظر ساختار و فرم داستانی بسيار قوي است؛ ولی با اين حال مردود اعلام مي‌شود. يا مثلاً در مورد مراسم كتاب سال بگوييم؛ هر سال يك كتاب در زمینه‌های مختلف ادبی و غیره، در جشنواره‌ای به نام کتاب سال ادبیات دفاع مقدس برگزيده مي‌شود. خب، اين اتفاق به اصطلاح مهم در يك روز انجام مي‌شود و در همان روز هم تمام مي‌شود! به عبارتي؛ مثلاً كتاب من مي‌شود كتاب سال و بعد مي‌روم آن بالا از من چهارتا عكس هم مي‌اندازند و چند تا مصاحبه و هديه و تمام مي‌شود و مي‌رود. اما، من بعد نگاه مي‌كنم که اين يعني چي؟! اين مراسم و انتخاب چه مفهومي داشت وقتی كه حتا اين كتاب برگزيده‌ي من نه تنها معرفي نمي‌شود بلكه آن‌را تجديد چاپ هم نمي‌كنند؛ و جالب این که اين كتاب در بازار هم نیست؛ یعنی چاپ اول آن تمام شده! شما فكر مي‌كنيد نتيجه‌ي اين دل‌‌سردي چه مي‌شود؟! طبيعتاً دل‌سرد شدن هم؛ انگيزه‌ي بهتر شدن و تعالی را از شاعر يا نويسنده مي‌گيرد. و از آن‌طرف؛ فقط به فكر افزايش كمي و تیراژ كتاب‌های دفاع مقدس هستيم. و همه‌ي اين‌ها باعث مي‌شود كه مسئولين دولتي نويسنده‌‌هاي خوب‌ و حرفه‌ای‌مان را هم از این فضا دفع كنند و به سمت فضاي آزاد ببرند؛ مثل خيلي از نويسنده‌هاي خوب و توانايي كه عطای این فضا و چارچوب‌های اعمال شده‌ی مسئولان را به لقای آن بخشیده و برای چاپ آثارشان به سمت ناشران خصوصي - و البته ناشران معروف - رفته‌اند. من فكر مي‌كنم بايد اين مشكلات و موانع برطرف شود.
 
برگرديم به مقوله‌ي شعر و اين‌بار از شعر دفاع مقدس و شاعران نسل سومي بگوييد.
يك‌بار يكي از همين شاعران جوان و نسل سومي از من پرسيد؛ چطور من كه در فضاي جنگ نبوده‌ام مي‌توانم خيلي ملموس از آن فضا شعر بنويسم؟ به اين شاعر جوان گفتم كه قرار نيست شعر جنگ تنها در فضاي محصور آن هشت سال اتفاق بیفتد، بلكه وقتي در ادامه‌ي جنگ و در هر فضايي كه الآن از پس لرزه‌هاي جنگ اتفاق مي‌افتد، شعر مي‌گوييم مي‌شود شعر دفاع مقدس. شعر جنگ. شعر دفاع مقدس تنها توپ و گلوله و خون و شهادت نيست. اتفاقات و فضاهايي كه بعد از جنگ، مثلاً يك جانباز و يا یک خانواده‌ي يك شهيد در آن بسر مي‌برند هم مربوط به جنگ و دفاع مقدس است. وقتي از زبان يك فرزند شهيد، شعر مي‌گوييم از جنگ شعر گفته‌ايم. وقتي از عاشقانه‌هاي يك هم‌سر شهيد شعر مي‌گوييم داريم از جنگ، شعر مي‌گوييم. و شعر گفتن در اين فضا، براي يك جوان نسل سومي ملموس‌تر است تا بخواهد از آن فضاي خيالي هشت‌سالي كه آن‌را تجربه نكرده است، شعر بگويد. مثلاً من ديدم يك كتاب قطوري چاپ شده از يك نويسنده‌ي جواني كه تاريخ تولدش در سال‌هاي جنگ است. شعرهاي اين كتاب همه در مورد حوادث خود جنگ بود در حالي‌كه اگر يك كسي كه در جنگ حضور داشته اين‌ها را بخواند، فضاهاي به تصوير كشيده شده‌ي اين شاعر جوان، برایش ملموس که نخواهد بود هیچ، تصنعی و بی‌جان خواهد بود. چرا؟ چون كه اين شاعر خودش آن فضا را درك نكرده است و طبيعتاً هم نمي‌تواند آن را به خوبی تصوير كند. اما این نسل سوم که می‌گویید، حوادث بعد از جنگ و يا همان پس‌لرزه‌هاي آن‌را درك كرده‌اند، بنابراین بهتر هم مي‌توانند به آن بپردازند.
 
آقاي كاظمي! داريم از سال‌هاي دفاع مقدس دورتر مي‌شويم و به‌تبع آن به عمر نويسند‌ه‌ها و شاعران دفاع مقدس كه اين فضا را درك كرده‌اند هم افزوده مي‌شود؛ آينده اين حوزه را با همه‌ي موارد ذكر شده چطور مي‌بينيد؟
اين تا حدي برمي‌گردد به سياست‌هاي مسئولين اين حوزه از ادبيات ما. من فكر مي‌كنم به ادبيات جنگ دارد كم لطفي مي‌شود و اگر تلخ‌ترش را بخواهیم بگوييم اين است كه: به نوعي دارد جلوي پيشرفت اين ژانر ادبي (ادبیات جنگ) گرفته مي‌شود. اين‌ مطلبی که عرض کردم را - به عنوان کسی که در اين فضا هست و فعالیت می‌کند - دارم به خوبي مي‌بينم. اگر اين نيمه را مسئولين سامان بدهند آن‌وقت آن نيمه‌ي ديگر كه انگيزه و اشتياق نوشتن در نويسنده‌هاست هم بوجود مي‌آيد، یعنی دوباره احیاء می‌شود. ضمن اين‌كه: ادبيات دفاع مقدس و در كل، ادبيات، به هیچ وجه نبايد دولتي باشد. بنده اميدوار هستم كه با برطرف شدن اين‌ مسائل و مشکلات به نتايج خوبي خواهيم رسيد.
 




:: موضوعات مرتبط: , , , ,
:: برچسب‌ها: اسیب شناسی ادبیات و شعر دفاع مقدس ,
:: بازدید از این مطلب : 658
|
امتیاز مطلب : 126
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : 27 آبان 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: